ترک تیرانداز
وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را
ساقی بده آن جام می مطرب بزن آن سازرا
امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشن است
اهسته تا نبود خبر رندان شاهد باز را
روی خوش و اواز خوش دارند هر یک لذتی
بنگر که لذت چون بود محبوب خوش اواز را
چشمان ترک و ابروان جان را به ناوک میزنند
یا رب که داده است این کمان ان ترک تیر انداز را